فیلم «پول و پارتی» که به تازگی اکرانش را در سینماهای کشور آغاز کرده، توانسته است در مدتی کوتاه مخاطبان زیادی را با خودش همراه کند و به یکی از آثار پرفروش این روزها تبدیل شود. نویسنده این فیلم حسام سامری زاده، هنرمند مشهدی، است که سابقه نویسندگی آثاری مانند «گشت ۳» و «زنانی که با گرگها دویده اند» را هم در کارنامه دارد.
او در «پول وپارتی»، همچون «گشت ۳» با سعید سهیلی، کارگردان خراسانی، همکاری داشته است. این دو هنرمند این بار اثری کمدی عاشقانه را پیش روی مخاطبان قرار داده اند؛ اثری که تلاش میکند با نگاهی طنزآمیز به مسائل اجتماعی روز، به نقد برخی ارزشهای مادی گرایانه بپردازد.
ما هم زمان با اکران «پول وپارتی» در سینماهای مشهد و کشور، با حسام سامری زاده درباره تجربه جدیدش در حوزه فیلم نامه نویسی و همکاری با سعید سهیلی گفتگو کرده ایم که در ادامه پیش روی شماست.
- درباره فیلم نامه «پول وپارتی» بگویید. ایده اولیه چطور شکل گرفت و پرداخته شد؟
نوروز دو سال پیش که مشهد بودم، سینا مهراد (تهیه کننده فیلم) با من تماس گرفت و از قصدش برای تولید اثری کمدی عاشقانه گفت. بعد از این تماس ما در تهران چند جلسه برگزار و ایده و طرحهای مختلف را مطرح کردیم و درنهایت به «پول وپارتی» رسیدیم که البته ایده خام آن از یکی دو سال قبل در ذهن من بود و از آن زمان دوست داشتم قصهای درباره خانوادههای متوسط روبه پایین جامعه و آرزوهای کوچکشان بنویسم.
ما همین ایده را در جلساتمان پرورش دادیم و تکمیل کردیم. درواقع در «پول وپارتی» با کاراکترهایی روبه رو میشوید که آرزوهایی بزرگ و عجیب وغریب ندارند و برای آرزوهای کوچکی مثل داشتن پلی استیشن یا راه اندازی سالن زیبایی میجنگند؛ آرزوهایی که برای قشرهای دیگر شاید به راحتی محقق شود.
- قصه را کامل نوشته بودید و بعد برای کارگردانی به سعید سهیلی ارائه کردید یا با هم فیلم نامه را پیش بردید؟
من فیلم نامه را تکمیل و سپس به آقای سهیلی ارائه کردم. درواقع نگارش اولیه را خودم انجام دادم، ولی در بازنویسی مشورت زیادی از ایشان گرفتم. سعید سهیلی دُر گران بهایی است و همواره من از تجربیاتش استفاده میکنم؛ تجربههایی که داستان را در مسیر درستش قرار میدهد.
باور دارم که آنچه خاطره خوبی برای مخاطب باقی گذاشته است، نباید ادامه پیدا کند
- با توجه به دو همکاری مشترکی که با سعید سعیلی داشتید، مهمترین ویژگی او را چه میدانید؟
سعید سهیلی وقتی سر صحنه فیلم برداری حاضر میشود، هیچ کس را نمیشناسد، یعنی وقتی کار شروع میشود، او دیگر آن آدمی که برای مثال در دفتر با من مینشست و صحبت میکرد و میخندید، نیست.
سعید سهیلی به شدت در کارش جدی است و مثل یک جوان هم انرژی دارد. برای مثال وقتی شب کار هستیم و همه عوامل خسته اند، تنها کسی که همچنان کار را ادامه میدهد، خود سعید سهیلی است. او روحیه برندهای دارد و همیشه دوست دارد برای خودش انگیزه و چالش ایجاد کند.
- در مراحل تولید «پول وپارتی» و در روند انتخاب بازیگران دخالت داشتید و با گروه همراه بودید؟
من و خانواده سهیلی رابطه مان رفاقتی است و من در همه مراحل فیلم برداری حضور داشتم. در انتخاب بازیگران هم دخالتی نداشتم، ولی اگر جایی آقای سهیلی نظری از من میخواست، من نظرم را میگفتم.
- به طور کلی اینکه نویسنده بداند برای چه بازیگری مینویسد، در مراحل نوشتن کمکش میکند؟
این خیلی سلیقهای است. برخی نویسندهها به بازیگر فکر میکنند و برخی نه. من از آن دستهای هستم که به بازیگر فکر نمیکنند؛ چون شاید مسیرم را اشتباه بروم و شاید به هردلیلی امکان حضور آن بازیگر در فیلم فراهم نشود. مگر اینکه بخواهم فیلم نامهای مثل «گشت ۳» بنویسم که آنجا باتوجه به قسمتهای قبل میدانم چه کسانی میخواهند در فیلم بازی کنند؛ ولی در فیلم نامههایی که تازه میخواهد شکل بگیرد، به بازیگر فکر نمیکنم.
- با توجه به تجربه سعید سهیلی در سری سازی، آیا امکان دارد «پول وپارتی» هم ادامه داشته باشد؟
نمیدانم، تصمیمش با تهیه کننده است، اما امیدوارم ادامه پیدا نکند.
هیچ اولویتی در فیلم نامه نویسی ندارم و آنچه برایم اهمیت دارد، سوژه و قصه است
- چرا؟
به طورکلی من باور دارم که آنچه خاطره خوبی برای مخاطب باقی گذاشته است، نباید ادامه پیدا کند. ازاین رو با اینکه قصه «پول وپارتی» ظرفیت لازم را دارد، امیدوارم به قسمتهای بعدی نرسد.
- شما با نوشتن فیلم نامه «زنانی که با گرگها دویده اند» که اثری هنری و دارای مخاطب خاص است، وارد سینما شدید، اما در ادامه متن فیلمهای «گشت ۳» و «پول وپارتی» را نوشتید که جزو سینمای بدنه و عامه پسند محسوب میشوند. آیا این اتفاق را میتوانیم تغییر مسیری برای حسام سامری زاده بدانیم؟
خیر، تغییر مسیری نبوده است. من همین الان روی طرح سریالی جنایی دارم کار میکنم و همچنین درحال نگارش فیلم نامهای به صورت مشترک با سعید سهیلی هستم که کاملا جدی و تلخ است. درواقع من هیچ اولویتی در فیلم نامه نویسی ندارم و آنچه برایم اهمیت دارد، سوژه و قصه است. من همواره به دنبال ایدهای هستم که دست کم ۱۰ نفر را به فکر فروببرد، حالا اینکه در چه فضایی آن ایده را کار کنم، به حال و هوایم بستگی دارد.
- عدهای بر این باروند که آثار پرفروش این روزهای سینماها که «پول وپارتی» هم یکی از آن هاست، همگی از یک قاعده مشخص پیروی میکنند و شبیه به هم هستند. آیا این نظر را قبول دارید؟
من ادعا میکنم که «پول وپارتی» شبیه هیچ کدام از فیلمهای درحال اکران یا آثاری که در چند سال گذشته در سینمای ایران دیده ایم، نیست. نمیگویم خوب است یا بد، میگویم متفاوت است، وجه تمایز آن هم نوع کمدی و قصه محوربودنش است.
درواقع فضای کمدی این فیلم در دل یک داستان عاشقانه شکل میگیرد و به نظر من حتی قدرت عاشقانه فیلم بیشتر از کمدی آن است. همچنین مخاطب در «پول وپارتی» با شوخی جنسی روبه رو نمیشود، چون ما نمیخواستیم به هر قیمتی مخاطب را به سالن بکشانیم و بخندانیم. ازاین رو، مخاطب میتواند خانوادگی به تماشای آن در سینماها بنشیند.
از سوی دیگر ما سعی کردیم در این فیلم برخی مسائل را که فراموش شده اند، زنده کنیم؛ مثلا مقولهای به نام عشق که در این سالها خیلی کم رنگ شده است. ما در فیلم جنگیدن برای عشق را به تصویر کشیدیم و همچنین خانواده را به عنوان کانونی نشان دادیم که در هر وضعی قابل اتکاست.
- فکر میکنید چرا معمولا منتقدهای سینمایی روی خوشی به آثار کمدی نشان نمیدهند؟
من میگویم سلیقه و نظرشان است و احترام میگذارم. به هرحال هرکسی یک فضایی را دوست دارد. البته در این مدت از «پول وپارتی» کمتر انتقاد کرده اند و بیشتر نظرات مثبت بوده است.
وقتی میخواهید رشد کنید، نمیتوانید در کویر بنشینید و منتظر آمدن قایق باشید، باید به ساحل و کنار دریا بروید
- نظر منتقدان در مسیر کاری شما تأثیرگذار است؟
من فیلم نامه نوشتن را با حضور در جلسات نقد و بررسی که در مشهد داشتیم، یاد گرفتم. من همان جا یاد گرفتم با هیچ نقدی حتی نظر توهین آمیز مشکل نداشته باشم و همواره سعی کنم از نظر منتقدان بهره بگیرم. به هرحال منتقد درس خوانده است، سواد سینمایی دارد و نکاتی را میبیند که شاید خود من در کار متوجه نشده باشم.
- به جلسات فیلم خوانی در مشهد اشاره کردید. این جلسات چرا ادامه پیدا نکرد؟
شاید امیراطهر سهیلی به عنوان بانی آن، بهتر بتواند به این سؤال جواب دهد؛ ولی فکر میکنم، چون حمایتی ندید، خسته و دل سرد شد و راهش را ادامه نداد. این جلسات از محیط خوب و مناسبی برای رشد فیلم نامه نویسان برخوردار بود، چون در آنجا گپ وگفتهای مؤثری میان حاضران شکل میگرفت و کار عملی انجام میشد. همچنین، در این جلسات اگر یک نفر به اشتباه موضوعی را مطرح میکرد، بقیه با بحث و گفتگو آن اشتباه را تصحیح میکردند.
به این ترتیب، کسی برای یک تدریس اشتباه مسیرش تغییر پیدا نمیکرد. من افسوس میخورم که جلسات فیلم نامه نویسی مشهد تعطیل شد؛ جلساتی که باعث شد دست کم من و چند نفر دیگر به شکل تجربی و درست فعالیت در این عرصه را یاد بگیریم.
- چرا تصمیم گرفتید به تهران مهاجرت کنید؟
شما وقتی میخواهید رشد کنید، نمیتوانید در کویر بنشینید و منتظر آمدن قایق باشید، باید به ساحل و کنار دریا بروید. برای رشد در فیلم سازی هم باید به تهران مهاجرت کنید.
- یعنی فیلم نامه نویسان نمیتوانند در مشهد بمانند و از همین جا با تهران ارتباط بگیرند؟
در کشور ما بسترها به گونهای است که هنرمندان تا به تهران نیایند، دیده نمیشوند. ما از احسان عبدی پور که بومی سازتر نداریم! او هم در تهران زندگی میکند و پیش تولید کارهایش را در پایتخت پیش میبرد.
با وجود این، افرادی هستند که دوست ندارند به تهران مهاجرت کنند. برای مثال امیراطهر سهیلی دوست دارد فعالیت فیلم سازی اش را در مشهد ادامه دهد؛ اما متأسفانه از این افراد در شهر خودشان حمایت نمیشود. نهادهای استانی هم اگر بودجهای داشته باشند، آن را در اختیار تهرانیها یا نزدیکان خودشان قرار میدهند.
الان از مشهد چند نفر جزو مدیران رسانه ملی هستند. همین افراد هم از مشهدیها حمایت نمیکنند و فقط با هم فکر خودشان و آن که در جبهه سیاسی شان حضور دارد، همکاری میکنند. متأسفانه مدیران فرهنگی مشهد از مسئولیت فقط دخالتش را متوجه شده اند و هیچ حمایت مادی و معنوی از هنرمندان انجام نمیدهند.
* این گزارش یکشنبه ۲۸ مردادماه ۱۴۰۳ در شماره ۴۲۹۰ روزنامه شهرآرا صفحه فرهنگ و هنر چاپ شده است.